تصويرسازي ازنگاه ليلا رخشي قاضياني

دو شيوه تصويرپردازي كه از نظر گذشت شيوه سوم تصويرپردازي به روي كار آمد كه گروه سوم از مصوران مطالب كودكان را پديد آورد و يا بهتر بگوئيم مرحله سوم تصويرپردازي مطالب كودكان را باعث شد. تغيير جديدي كه اين گروه از تصويرگران مطالب كودكان مطرح كردند، كاملا با دو نظريه قبلي تفاوت داشت در تعبير اين هنرمندان ، نگاه واقع بينانه هنرمند به دنياي اطراف حفظ مي شد ، ولي تلاش براين بود كه سبك پيچيده و غامض تصويرپردازي كه از تلفيق سبك هاي مختلف به وجود آمده بود ، تاحدود يك فرمول ساده تخفيف يابد . اين ساده كردن تصوير ، به معناي پايين آوردن كيفيت پرداخت هنري تصوير، تا حد توان هنري كودكان بود .  به عبارت ديگر ، اين گروه از هنرمندان معتقد بودند ، هنر تصويرپردازي براي كودكان به اين معنا نيست كه آنچه كودكان مي بينند و مي خواهند ، ترسيم كنيم ، بلكه بايد تصويرپردازي مطالب كودكان به نقاشي هاي خود كودك نزديك تر باشد . سبك جديد ، در واقع گرايش به سادگي درهنري كاملا پيچيده بود . چرا كه در اين شيوه ، حتي با چند خط ساده هم مي شد پيام تصويري را به مخاطب رسانيد . در اين سبك ، سايه روشن ها حتي گاه پرسپكتيو ، نقش مهمي ايفا نمي كردند و تفكر هنرمند ، يك ديد فوق العاده ساده و بي آلا يش بود . نوعي هنر كه وقتي قلم در دستان كوچك و ظريف كودك قرار مي گرفت ، انتظار مي رفت چنين اثري خلق كند . هنرمند در اين سبك دنيا را آن طور ترسيم مي كرد كه كودك مي پنداشت .

تعبير ديگر اين سبك هنري رد قاطعانه ي اين نظريه بود كه واقعيتها بايد از ديد بزرگسالان براي كودكان ترسيم شوند تصويرپرداز در اين سبك هنري ، به دنبال تصاوير و نقاشي هايي بود كه دنياي ظاهري و صوري را منعكس كنند و فارغ از جزئيات محيط اطرف ، از سماجتها و دقت هاي و سواس گونه در جزء جزء دنياي واقعي به كنارباشند. اين ساده انديشي هنري بازتاب منفي و مثبت به دنبال داشت . بازتاب مثبت آن ، اين بود كه چارچوب سنگين و پيچيده و غامض تصويرپردازي براي كودكان را درهم شكست و نوعي تازگي وپويايي هنري را وارد عرصه ي تصويرپردازي مطالب كودكان كرد ، اما اين آزادي بي حد و مرز مااثري منفي داشت . چرا كه در اين سبك ديگر ملاك فني و تكنيكي مطرح نبود كه ارزش كار هنري برمبناي آن سنجيده شود و هنرمندان ، به ظاهر اين ملاك و معيار را به كنار گذاشته بودند و به اعتقاد خود ، تصويري ارائه مي دادند كه به ذوق و پذيرش كودك نزديكتر بود . برچيده شدن اين ملاك هاي فني براي آن گروه از هنرمندان كه هميشه به هر هنر تازه و نويي باآغوش باز خير مقدم مي گفتند ، دامي شد و آنان ، با طيب خاطر ، به سوي طرح هاي پيش پا افتاده هنري كشانده شدند . طرح هايي كه ارزش آثار دقيق و زيباي كلاسيك رانداشت و رنگ ها به راحتي ، تازگي وحيات خود را از دست مي دادند .